راهکارهایی برای تصمیم گیری بهتر
در کتاب اثر مرکب میخوانیم که آنچه که امروز هستیم نتایج تصمیماتی هست که در گذشته گرفته ایم.
اگر این جمله را با خود اثر مرکب مخطوط کنیم متوجه میشویم که تصمیمات حتی کوچکشان نیز وقتی در فرمول اثر مرکب قرار میگیرد میتواند نتایج یا فجایع بزرگی را ایجاد کند
تصمیم انتخاب بین بیش از یک گزینه هست و برخلاف تعریف بسیار ساده ای که دارد فرایندی بسیار پیچیده است و شاید یکی از دلایلی که کمتر به آن اهمیت داده شده است هم از طرف خودمان ، هم خانواده و هم نظام آموزشی همین ساده انگاری آن است.
اما اگر ریزبینانه تر به این موضوع نگاه کنیم متوجه خواهیم شد که تا چه اندازه از نداشتن همین مهارت به ظاهر ساده ضربه خورده ایم. به همین دلیل تصمیم گرفتم در این مقاله به دو ابزار تصمیم گیری اشاره کنم که میتواند احتمال اتخاذ تصمیمات درست در شما را بالاتر ببرد
نکته بسیار مهم این است که شما بعد از خواندن این مقاله تصور خواهید کرد که یک تصمیم گیرنده حرفه ای هستید اما باید آگاه باشید که این تنها تصور شماست و در واقعیت شما تبدیل به شخصی شده اید که فقط نام این دو ابزار را می داند. بنابراین به شما توصیه می کنم که عکسی از این دو ابزار را در محیط کار ، محل هایی از خانه که در آنجا بیشتر حضور دارید یا حتی ماشین خود قرار دهید که این دو ابزار را به شما یادآوری کند و تا میتوانید از این دو ابزار استفاده کنید. حتی میتوانید تصمیم های فرضی بگیرید و از این دو ابزار برای تسلط بیشتر روی آنها استفاده کنید.
اما این ابزار چیست؟
راهکار اول: استفاده از جدول تی
جدولی را به شکل حرف تی انگلیسی رسم کنید و در یک سمت آن بنویسید مزایای تصمیم من و در سمت دیگر بنویسید معایب تصمیم من.
سپس در یک محل آرام که در آن عوامل حواس پرتی کم هست و شما از نظر روحی و روانی وضعیت آماده ای دارید قرار بگیرید و روی این موضوع فکر کنید که تصمیم شما چه مزایا و معایبی دارد و تک تک آنها را در جدول تی وارد کنید. بعد از اینکه به اندزه لازم در مورد این موضوع فکر کردید و معایب و مزایایی که از نظرتان مهم بود را یاداشت کردید زمان امتیازدهی فرا می رسد.
براساس میزان اهمیتی که برای هر موردی که یاداشت کردید قائل هستید از بین یک تا ده نمره ای را برای هر عیب و مزیت در نظر بگیرید.
به طور مثال ممکن است تصمیم شما مهاجرت کردن به یک کشور اروپایی باشد و در میان معایبی که یاداشت کرده اید این دو مورد هم به چشم بخورد:
دوری از خانواده ای که به آنها وابسته ام
فرهنگ نژادپرستانه کشوری که میخواهم به آن مهاجرت کنم
هر دو مورد از معایبی هست که شما در نظر گرفته اید اما میتواند امتیاز یکی نمره سه و امتیاز دیگری نمره ده باشد. در مورد مزایای تصمیمتان نیز به همین شکل عمل کنید.
در انتها امتیازهای حاصل شده را جمع بزنید و ببینید که مجموع امتیازهای معایب و مزایا به چه شکلی هست. احتمالا موردی که بیشترین امتیاز را گرفته است میتواند تعیین کننده تصمیم شما برای اجرا یا عدم اجرای آن تصمیمی باشد که در موردش به بررسی پرداختید.
راهکار دوم: استفاده از شش کلاه تفکر
آقای ادوارد دوبونو در کتاب خود که به همین نام است ( یعنی شش کلاه تفکر ) ابزاری به شما میدهد که میتواند کیفیت تصمیم گیری شما را به شدت افزایش دهد.
برای این که درک بهتری از این ابزار داشته باشیم نیاز هست که کمی قوه تخیل خودمان را به کار بیندازیم.
در این بازی قرار هست که نقش شش شخصیت متفاوت را بازی کنیم ، اما برای اینکه نقش این اشخاص را با هم اشتباه نکنیم برای هر شخص کلاهی با رنگ مخصوص در نظر میگیریم.
نفر اول شخصی که کلاه سفید به سر دارد. این شخص قرار هست در مورد موضوعی که میخواهیم در مورد آن تصمیم بگیریم آمار و حقایق را با ما در میان بگذارد. آمار و حقایق مواردی هستند که صحت اطلاعات آن برکسی پوشیده نیست مثل اینکه استان یزد در کشور ایران است.
شخصیت دوم که کلاهی قرمز رنگ دارد به موضوع از دید عواطف و احساسات نگاه می کند. درست است که معمولا بهترین تصمیمات ، تصمیم هایی هستند که منطقی گرفته می شوند اما اگر تصمیمی برخلاف احساسات و عواطف ما باشد در بلند مدت باعث پشیمانی می شود. مثلا تصور کنید که شما انسان به شدت شوخ طبعی هستید و از روحیه طنز داشتن خیلی خوشتان می آید ، حالا اگر طی یک تفکر منطقی به این نتیجه برسید که که من نباید هرگز از طنز استفاده کنم ممکن هست که در کوتاه مدت به آن نتیجه ای که دلتان میخواسته برسید اما قطعا در بلند مدت حال خوبی نخواهید داشت.
سومین شخصیتی که قرار هست به جای او به موضوع نگاه کنید کلاه مشکی رنگی به سر دارد. شخصیت کلاه مشکی به داستان و موضوع ما از دید منفی و با در نظر گرفتن ریسک ها نگاه می کند. این شخص بدترین حالاتی که ممکن است پیش بیاید را در نظر می گیرد. تلخ ترین و هولناکترین اتفاقاتی که شاید به واسطه اخذ آن تصمیم رخ دهد.
شخصیت چهارم کلاهی زرد به سر دارد. او قرار هست که خوشبینانه به موضوع نگاه کند. اگر تصمیمی که میگیرم به آن نتیجه دلخواهم برسد چه می شود؟ در بهترین حالت چه اتفاقی خواهد افتاد؟ در واقع این کلاه اجازه نمیدهد که نظرات شخصیت کلاه مشکی ما را فلج کند.
شخصیت پنجم کلاه سبز است. کلاه سبز قرار است مانند گیاه سبزی که رشد می کند تفکر ما را رشد و توسعه دهد. درواقع قرار است راه های بیشتری را جلوی پای ما بگذارد. یکی از رایجترین خطاهایی که در تصمیم گیری انجام میدهیم این است که بلافاصله راهکار اول را اجرا می کنیم. شخصیت کلاه سبز به ما یادآوری میکند که من اینجا هستم تا بگردم و راهکارهای بیشتر و شاید بهتری پیدا کنم و برای اینکار فقط کافی است به من زمان و اجازه فکر و صحبت بدهید.
و آخرین شخصیت که کلاهی آبی به سر دارد مدیر جلسه هست. این شخصیت بررسی می کند که هر شخص به اندازه کافی نظر دهد و ما در تصمیم گیری خود بیش از اندازه به یک شخص گوش ندهیم و شخص دیگر را رها کنیم. در واقع کلاه آبی سایر کلاه ها را مدیریت میکند.
با این دو ابزار شما میتوانید تصمیم های به مراتب بهتری را بگیرید.
اما نکته ای که لازم می دانم آن را با شما در میان بگذارم این است که تصمیم گیری یک مهارت است و مهارت به مرور زمان و با تمرین بهتر می شود بنابراین انتظار این را نداشته باشید که دفعه اول بتوانید به راحتی از این ابزارها استفاده کنید ، پس ناامید نشوید و به تمرین کردن ادامه دهید و بیشتر و بیشتر از این دو ابزار استفاده کنید و بعد از چند ماه متوجه تغییرات شگفت انگیز آن شوید.
مورد بعدی که باید به آن توجه کنید این است که زمان هایی که باید تصمیم بگیرید به دلیل این که فشار روانی بالا است فراموش می کنید که از این ابزارها استفاده کنید و به همان شیوه قبل از خواندن این مقاله تصمیم گیری می کنید بنابراین نیاز است که اولا سیستمی برای تصمیم گیری راه اندازی کنید یعنی محلی را به عنوان محل تصمیم گیری انتخاب کنید که در آن محل عکس جدول تی و شش کلاه تفکر که شما را به یاد این دو ابزار می اندازد وجود دارد و همچنین قلم و کاغذی که به شما یادآوری میکند حتما باید مواردی که به ذهنتان می رسد را روی کاغذ بیاورید نه این که در ذهنتان نگه دارید و ثانیا اینکه باید یادآوری داشته باشید که به شما یادآوری کند که باید به این مکان جهت تصمیم گیری بروید. این یادآور میتواند اعضای خانواده خودتان باشد.
دیدگاهتان را بنویسید