چرا باید خطاهای شناختی را بشناسیم
داستانی وجود دارد که میگوید زمانی که مخترع شطرنج به پیش پادشاه هند رفت و شطرنج را به او ارائه کرد پادشاه به شدت از این بازی خوشش آمد و به مخترع شطرنج گفت تا هر خواسته ای که داری بگو تا برآورده کنم. مخترع شطرنج درخواست کرد که روی خانه اول شطرنج یک عدد گندم قرار دهد ، در خانه دوم دو برابر خانه اول یعنی دوم و در خانه بعدی دو برابر خانه قبل یعنی چهار عدد و به همین ترتیب در هر خانه دو برابر خانه قبل گندم قرار دهد و زمانی که خانه آخر رسید تمام گندم های روی صفحه را به او بدهد.
پادشاه که فکر می کرد قرار است درخواست بزرگی مثل سیم و زر و … کند ابتدا بسیار تعجب کرد و بعد دستور داد تا سریعا درخواست او را اجابت کنند و تعداد گندم درخواستی او را تحویلش دهند. مخترع شطرنج خواست تا قبل از انجام این کار تعداد گندم ها را حساب کنند. زمانی که این کار انجام شد متوجه شدند برای فراهم کردن این تعداد گندم باید تمام سطح هندوستان را به ارتفاع پانزده متر از گندم پوشاند.
یا اینکه بیاید در مورد این سوال تفکر کنیم. اگر کاغذی به ضخامت یک میلیمتر را یک بار تا بزنیم طبیعتا ضخامت آن دو میلیمتر می شود و اگر برای بار دوم این کار را انجام دهیم ضخامت آن چهار میلیمتر می شود. حالا اگر این کار را برای پنجاه بار تکرار کنیم ضخامت این کاغذ چقدر می شود؟
شاید کمی برایتان عجیب باشد اما در واقع ضخامت این کاغذ به اندازه فاصله زمین تا خورشید می شود.
اما چرا میان تخمین ما و واقعیت تا این اندازه تفاوت وجود دارد.
دلیل این موضوع خطای شناختی مغز به نام عدم درک سود مرکب است.
خطاهای شناختی ، خطاهای نظامندی هستند که مغز ما به صورت سیستماتیک انجام میدهد و باعث می شود از مسیر واقعیت منحرف شویم و واقعیت را به گونه ای متفاوت درک کنیم. البته که تعداد خطاهای شناختی زیاد است و مورد بالا تنها یکی از این موارد بود.
اما چرا آشنایی با این خطاها بسیار مهم است. در مقالات ( اشتباهات رایجی که تصمیم گیری های ما را دچار مشکل می کنند ) و ( راهکارهایی برای تصمیم گیری بهتر ) از اهمیت تصمیم گیری و نحوه تاثیرگذاری آن در سراسر زندگی صحبت کردیم. در واقع خطاهای شناختی به صورت مستقیم روی تصمیم گیری ما اثر می گذارد بنابراین اگر با آنها آشنا شویم تصمیم گیری ما به صورت ناخودآگاه بهبود می یابد.
در ادامه چند خطای شناختی را نام خواهیم برد و تاثیر آن روی تصمیمات را بررسی میکنیم که ندانستن آن ها چه باعث می شود چه بلایی بر سر زندگی ما آورد.
خطای ناتوانی تصمیم گیری به علت گزینه های زیاد:
حتما برای شما زیاد پیش آمده که خریدی را پس بررسی گزینه های خیلی زیاد انجام دادید اما بعدا از خرید خود شدیدا پشیمان شده اید و حس کرده اید که بدترین تصمیم ممکن را گرفته اید.
پژوهشی انجام شد که در آن به بررسی تعدد گزینه ها پرداختند به این صورت که در مغازه ای بیست و چهار مدل مربا قرار دادند و در مغازه دیگر تنها شش مدل مربا قرار دادند متوجه شدند میزان خرید از مغازه ای که تنوع کمتر دارد ده برابر است. این پژوهش نشان دهنده این است که زمانی که تعداد گزینه های موجود بالاتر می رود تصمیم گیری ما را دچار مشکل می کند و باعث می شود که در اکثر موارد یا تصمیمی نگیرید یا تصمیم اشتباهی بگیرید.
خطای سوگیری تاییدی:
تصور کنید یک نی را در دست دارید و از آن نی جهان اطراف خود را می بینید. مسلما دید شما نسبت به سایر افراد بسیار محدودتر می شود و مواردی را می بینید که فقط در حیطه دید نی شما هست. شاید به خود بگویید من هرگز دچار این خطا نمی شوم اما واقعیت این است که تقریبا شخصی در دنیا وجود ندارد که دچار این خطا نشود و تنها شدت ضعف دارد. زمانی که دچار این خطا می شویم فرصت یادگیری و آشنایی با دیدگاه های جدید را از خود می گیریم و به تبع آن رشدی نخواهیم کرد این موضوع می تواند بسیار خطرناک باشد.
نمونه ی این خطا زمانی هست که به یک موضوعی اعتقاد داریم و زمانی که میخواهیم در مورد آن تحقیق کنیم به دنبال منابعی میگردیم که اعتقاد ما را تایید کند.
مثلا اگر به این موضوع اعتقاد داشته باشیم که عسل درمان هر بیماری ای هست به جای آنکه به دنبال این باشیم که معایب عسل چیست ، خطرهای استفاده از عسل روی زخم چه می باشد و… عنواینی شبیه به ، کاربردهای عسل ، خواص بی نظیر عسل و … را سرچ می کنیم.
این مقاله قصد داشت تا به شما بگوید که چرا مهم است که با خطاهای شناختی آشنا باشیم و با آگاهی از آن تصمیم های بهتری را بگیریم اما تعداد خطاهای شناختی بسیار زیاد است و اگر بخواهم به تک تک این خطاها بپردازم شاید نیاز باشد به اندازه یک کتاب بنویسم بنابراین اگر بخواهم منبع مناسبی به جز اینترنت و گوگل برای مطالعه در مورد این موضوع را به شما معرفی کنم بدون شک کتاب هنر شفاف اندیشیدن گزینه انتخابی من است.
دیدگاهتان را بنویسید